رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

رادین....جوانمرد کوچک

عشق رادینی

صدای زنگ در رو خیلی خوب می شناسی و هر وقت  صداش بلند میشه چشم می دوزی به در تا یکی در رو وا کنه و بیاد تو و دیگه دنیا رو بهت می دن اگه اون یه نفر اجی مبینات باشه که بعد از نصف روز دوری و فراق حسابی به استقبالش می ری و ذوق می کنی.... البته اجی مهربونم کلی تحویلت می گیره.  شکار لحظه ها رو داشته باشید  .... ...
7 آبان 1391

یه پیشرفت دیگه

تازه دو روز بود که نه ماهت تموم شده بود که تونستی از پله اشپز خونه بیای بالا .من و مبینا حسابی ذوق کردیم . گرچه اومدنت تو اشپز خونه برا مامان دردسره ....     ...
5 آبان 1391

رادین موشی

اگه یه دقیقه ازت غافل بشم از کجاها که سر در نمیاری بعضی وقتا به سختی می تونم پیدات کنم گلکم ....     اینجا رو واقعا شاهکار کردی نمی دونم چطوری خودتو اون پشت جا دادی خوشکلم   اخه این چه کاریه شکر مامان.   ...
21 مهر 1391

یه کار جدید

چند بار بیشترنذاشتمت تو روروک  چون خودتم زیاد دوست نداری و در ضمن دکتر روحانی هم (دکتر رادین) معتقد بودن که چون هر ماه تو رشد بچه برای یه کاریه فقط در صورتیکه خودت دوست داری باید از رو روک استفاده کنیم ولی دیروز یه خورده تونستی با روروکت  جلو و عقب بری و حسابی کیف کردی....     اینم وقتی که تو روروک حوصلت سر میره   ولی کالسکه رو دوست داری چه بیرون و چه توی خونه       خب اینم یه عالمه عکس برا همه خاله های مهربونی  که می گفتن چرا از  رادین عکس نمی ذاری .   ...
21 مهر 1391

رادین فعال

رادین جوجو این روزا حسابی شیطون شدی  مامانم . حالا دیگه تند تند سینه خیز می ری  و تمام  قسمتهای خونه رو حسابی وارسی می کنی  و چیزای جالبی هم کشف می کنی .دیکه وا قعا یک دقیقه هم نمی شه تنهات گذاشت چون هر لحظه از یه جایی سر در میاری  جیگر طلا.  و.لی با وجود این همه فعالیت متا سفانه دوباره افتادی رو دور غذا نخوردن و هر قاشق غذا رو باید با هزار فیلم و ادا و شکلک در اوردن بهت بدم ....گرچه  دکترت معتقده که تو این سن کاملا طبیعیه ولی واقعا امیدوارم وضعیت غذا خوردنت درست بشه... وقتی بهت می گیم رادین موش موشک خیلی با مزه دهنتو جمع می کنی و میشی یه موش کوچولوی  با مزه ی خاستن...
18 مهر 1391

علاقه های پسرونه

تو یه مقاله مطلبی رو خوندم که توش نوشته شده بود  که این ما  بزرگتر ها هستیم که با  رفتارهامون مثل خریدن اسباب بازیهای مختص دخترا یاپسرا  و یا تشویق بچه هامون وقتی یه کار خاص دخترونه یا پسرونه (البته از نظر ما ) انجام میدن  از همون بچگی این نقشها رو به اونها یاد میدیم و تو ذهنشون جا میندازیم.  ولی رادین واقعا با این ماشین کوچولو بیشتر از هر اسباب بازی دیگه ایی سرگرم میشه و با هاش بازی می کنه                              ...
17 مهر 1391

رادین جون و علی اقا

قبل از برگشتن از مسافرت یک ماهه  یه سر هم خونه خاله اینا رفتیم  و علی, یگانه پسر خاله رادین ,که حسابی هم اونو دوست داره خیلی از دیدن رادین و مبینا خوشحال شد.علی مهربونمون  مدتی که ما خونه مامان بزرگ بودیم هر وقت میومد اونجا حسابی سر رادین رو گرم می کرد و مواظبش بود  .البته رادین هم از این همراهی خیلی خوشحال به نظر می رسید...     اینم یه عکس از علی خوشگلمون ...
2 مهر 1391

آموخته های رادین خان

 رادین جونم تو این یکی دو ماهه کلی کار جدید یاد گرفتی مامان . مثلا وقتی دس دسی رو برات می خونم شروع می کنی به دست زدن و وقتی آجی مهربونت باهات همراهی می کنه غش میری از خنده دد و بابا رو تقریبا می گی و هر وقتم که گرسنت میشه خیلی با ناله و ناراحتی ماما رو  به زبون  میاری  گرچه می دونم هنوز معنی کلماتی رو که ناخداگاه به زبون میاری نمی دونی ولی ا  حساس می کنم کم کم داری ارتباط کلمات رو با اشیا و محیط اطرافت درک می کنی. دیگه از شیرینکاریات بگم مامانم  که دوست داری هر چی که ما می خوریم رو تو هم مزه کنی  ظاهرا شما هم متوجه شدی که غذای تو با اون چیزی که ما می خوریم فرق می کنه طو...
26 شهريور 1391

هشت ماهگی

رادین گلم امروز هشت ماهه شد... هر روز داری بزرگتر میشی قشنگ مامان ومن هر روز  که چشای خوشگلتو  باز می کنی و با اون دهن بی دندونت به رومون لبخند میزنی خدا رو هزاران بار به خاطر این هدیه زیبایی که بهمون عنایت کرده شکر می کنم وازش می خام که تو رو همیشه در پناه لطف و رحمتش شاد و سلامت نگهداره...   ...
25 شهريور 1391