رادین ...عسل مامان
رادین جونم این روزا حسابی جیگر شده ....
با صدای بلند سخنرانی می کنه البته وقتی حوصلش سر می ره این سخنرانی بیشتر شبیه دادو بیداده.عاشق خواهر کوچولوشه و وقتی مبینا میاد پیشش چشم ازش بر نمی داره و با اداهاش غش می ره از خنده. وقتی غذا می خوریم همچین زل میزنه تو دهنمون که لقمه تو گلومون گیر میکنه. خیلی بیشتر به اطراف حرکت می کنه البته با سر. و عاشق بازی کردن با انگشتامونه . وقتی چیزی رو دستش می دیم محاله که اونو تو دهنش نکنه ولی هنوز از دندون خبری نیست ....
خلاصه همه اینا باعث میشه که ما به سختی جلوی خودمونو بگیریم که نخوریمش.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی